من میدونم قصه ما
تموم میشه تو این شبا
من میدونم اشکای ما
میچکه روی گونه ها
من میدونم که نامه هات
دیگه تکرار نمیشن
پرسه زدن تو کوچه ها
قصه ی دیدار نمیشن
من و تو در حسرت دیدار هم
سوختیم و ساختیم
من و تو در وصف هم
با خاطرات قافیه باختیم
میدونستم که میری
منو تنها میزاری
قصه ی عشق و تو قلبم
یه روزی جا میزاری
میدونستم که همه
حرفای تو توخالی بود
قصه ی عشق من و تو
یه قصه ی پوشالی بود
حالا رفتی دلم و شکستی
توی قلبم گل کینه رو کاشتی